هری پاتر و زندانی آزباکان قسمت آغازین داستان ساعت تقریبا نزدیکی نیمه های شب بود که هری در رختخواب خودش دراز کشیده بود.پتوی خودش را مانند چادر یک خیمه،روی سرش کشیده بود،ویک چراغ قوه دستی و کتابی که جلدیی چرمی داشت در زیر پتو بدستش گرفته بود.نام کتاب"تاریخ شعبده بازی نوشته ی باتیلدا با گشات"بود.در آن زیر، لای کتاب را باز گذاشته بود و ......... داستانی هیجان انگیز نوشته "رولینگ"برنده کتاب سال 1999