رمان دل کور
نوشته شده توسط : زپو

 رمان دل کور


اندکی پیش از نیمه شب برفی دکتر صادق آریان خواب عجیبی دید . خواب دید که بازارچه درخونگاه مردابی از خون بود . اوایل شب ، خواب و خسته ، او فقط خوابهای کهنه روزهای کهنه زندگی زیر گذر درخونگاه را می دید : بیست و هشت سال پیش که چهارسالش بود . بازارچه سقف دار شلوغ بود . تیغه های آفتاب از روزنه سقف ستونی از گرد و خاک جلوی سقاخانه ساخته بود . گدای کور و ابله رو پای دیوار سقاخانه چمباتمه زده بود . جلال نمد یخ فروش با صدای گرفته و مریضش داد می زد :


خرید و دانلود  رمان دل کور






:: برچسب‌ها: رمان , دل ,
:: بازدید از این مطلب : 41
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 خرداد 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: