توضیحات :  پادرنگ، دفتر شعر نامدار ناصر :

  آيا اين

در خونِ خود غوطه خوران

باختر خورشید

يا که شام آخرين ماست؟

آيا اين هولِ از به هيئت شبح درآمده

کنارِ جاده درختى

يا که هراس از ترسانه ى مرگ است؟

آيا اين خستگى

بر راه پاسوده کنان محکومان

يا که از بى پايانِ چشم

انداز بريدن اميد است؟

آيا اين راهگزینش پادرنگی است

يا که به رفتن بى گرايش

واپسناى جان؟

آيا اين از چشم

خوابگريزى دگر است

يا که سياهکابوس

ندميدن سپيده؟