بنیادهای روانشناسی قابلیت
های پویا: قابلیت های بازتابی و بازتابنده (هیجانی و فکری) در مدیریت استراتژیک
در سالهای اخیر به منظور شناسایی بنیادهای برازندگی رفتاری
توانائیهای تکاملی و اقتصادی[1] در
شرکتهای بزرگ، حرکتهایی صورت گرفته است. در واقع قابلیت های پویا[2] که در
مقاله حاضر پیشنهاد میگردند، کانون مرکزی رشته مدیریت استراتژیک را تشکیل میدهند.
با این وجود، تحقیقات و مقالاتی که تا به حال ارائه شدهاند بر منطق شناختی[3] دلالت
داشتهاند و خیلی کم اهمیت فرآیندهای ناهشیار شناختی و هیجانی[4] جهت
اتخاذ استراتژی را نشان دادهاند. در مقاله حاضر سعی داریم با بهرهبرداری از
پیشرفتهای معاصر در علم عصب شناسی شناختی اجتماعی[5] و اقتصاد
عصب شناسی[6]،
کاستی مذکور را برطرف کرده و مجموعهای از بینشها و دستورالعملهای لازم جهت
پیشرفت قابلیت های پویا، ارائه دهیم. در مقاله حاضر از چارچوب کاری قدرتمند تیس
(2007) به منظور سازماندهی و تشریح مباحث و استدلالهای خود استفاده کردیم؛
همچنین نشان دادیم که توانائیهای پایهای چون حسگری[7]، کسب[8] و تبدیل
(پیکربندی مجدد)[9]،
هر کدام به بنگاههایی برای کنترل قابلیتهای شناختی و هیجانی افراد و گروهها نیاز
دارند که از آن طریق میتوان تحلیلهای پر زحمت را با بهرهبرداری ماهرانه از
فرآیندهای شهودی که به بحث و بررسی کمتری نیاز دارند، ادغام کرد.